خوب.بالاخره هرکسی یه سری انشا و...مینویسه دیگه!منم انشا مینویسم.و شاید ندونین 12-13 سالمه.اینم انشا ها:...
اگر یک گرده ی گیاه بودم...
امروز روز جدایی است.جدایی از گیاهی که در ان هستم.تا حالا از بالا ان را ندیدم.اخر انقدر کوچکم که باید CM ها(برای گرده ی 1 میلیمتری مثل من زیاد است) بالا بروم.خوب،بالاخره فصل بهار رسید.فصل گرده افشانی!دیدم وقتی به بعضی ادم ها نزدیک میشوم عطسه میکردند،یا عوارض چیزی به نام آلرژی در انان پیدا میشد.این اولش است،هزاران گرده ی دیگر نیز در راهنند!!باد بیشتر شد و من تند تر رفتم.از بالا گیاهی که رویش بودم را دیدم.من هم اگر بزرگ شم مثل او میشوم.بگذریم،به جنگل رسیدم.صدا گوشخراشی شنیدم.ناگهان یک از ستون های اسمان (درختان،برای من خیلی بزرگند)روی زمین افتاد.یکی از ان ادم ها با دیدنم عطسه اش گرفت و دیگری دوان دوان با دستمالی پیشش امد.ستون را تکه تکه کرده و بردند.بالاخره روی زمین امدم.ناگهان دنیا سیاه شد.البته سیاه نشد بلکه من لای عاج های کفش انان بودم.سپس که رفتند نفسی راحت کشیدم...
یک ماه بعد...
بالاخره بزرگ شدم.نمیدانم دریازده شدم یا طبیعی است.اخه سبز شدم!دوباره اسمان ستون دراورده.میدانم بزرگ شدم منم مثل ان ها میشوم.یه دوست هم پیدا کردم.وقتی رویم راه میرود قلقلکم میدهد.چون 6 تا پا دارد!!البته من 10-20 تا ریشه دارم.میگوید خیلی جاها را دیده و تعریف میکند.میدانم دوستان خوبی برای هم میشویم.او از من هم کوچکتر است!او ستون های اسمان را چه میبیند؟؟
پایان
اختراعات:
سلام.موضوع انشایم اختراعات است.حتما خیلی ادما تو خیلی جاها طرح های جالبی تو ذهنشون دارن که بسازن.واقعا هم ممکن است اختراع مثبتی باشد،اما کسانی در جهات منفی از ان استفاده میکنن.چرا؟مطمئنا میدانید کسی که برق را کشف کرد که بود.توماس الوا ادیسون از کجا میدانست اختراع بسیار مهمش چه طور استفاده میشود؟در راه روشن کردن چراغ های صلح یا اغاز شماره معکوس یک راکت جنگی؟مخترع تلفن،گراهام بل از کجا میدانست اختراعش چه طور استفاده میشود؟برای فرستادن دستور حرکت کاروان صلیب سرخ به یک کشور مصیبت زده یا حرکت ارتشی بزرگ برای جنگ؟کسی نمیداند.خیلی از مخترعان قصد و نیت خوبی داشتن.مثلا الفرد نوبل که پایگذار جایزه ی نوبل بود شاید اصلا نمیدانست مردم را غیر مستقیم به سراغ کار های خوب و صلح امیز و مفید میکشاند!!!کسی چه میداند؟شاید شما هم یکی از ان مخترعان معروف باشید!!!
اگر یک گرده ی گیاه بودم...
امروز روز جدایی است.جدایی از گیاهی که در ان هستم.تا حالا از بالا ان را ندیدم.اخر انقدر کوچکم که باید CM ها(برای گرده ی 1 میلیمتری مثل من زیاد است) بالا بروم.خوب،بالاخره فصل بهار رسید.فصل گرده افشانی!دیدم وقتی به بعضی ادم ها نزدیک میشوم عطسه میکردند،یا عوارض چیزی به نام آلرژی در انان پیدا میشد.این اولش است،هزاران گرده ی دیگر نیز در راهنند!!باد بیشتر شد و من تند تر رفتم.از بالا گیاهی که رویش بودم را دیدم.من هم اگر بزرگ شم مثل او میشوم.بگذریم،به جنگل رسیدم.صدا گوشخراشی شنیدم.ناگهان یک از ستون های اسمان (درختان،برای من خیلی بزرگند)روی زمین افتاد.یکی از ان ادم ها با دیدنم عطسه اش گرفت و دیگری دوان دوان با دستمالی پیشش امد.ستون را تکه تکه کرده و بردند.بالاخره روی زمین امدم.ناگهان دنیا سیاه شد.البته سیاه نشد بلکه من لای عاج های کفش انان بودم.سپس که رفتند نفسی راحت کشیدم...
یک ماه بعد...
بالاخره بزرگ شدم.نمیدانم دریازده شدم یا طبیعی است.اخه سبز شدم!دوباره اسمان ستون دراورده.میدانم بزرگ شدم منم مثل ان ها میشوم.یه دوست هم پیدا کردم.وقتی رویم راه میرود قلقلکم میدهد.چون 6 تا پا دارد!!البته من 10-20 تا ریشه دارم.میگوید خیلی جاها را دیده و تعریف میکند.میدانم دوستان خوبی برای هم میشویم.او از من هم کوچکتر است!او ستون های اسمان را چه میبیند؟؟
پایان
اختراعات:
سلام.موضوع انشایم اختراعات است.حتما خیلی ادما تو خیلی جاها طرح های جالبی تو ذهنشون دارن که بسازن.واقعا هم ممکن است اختراع مثبتی باشد،اما کسانی در جهات منفی از ان استفاده میکنن.چرا؟مطمئنا میدانید کسی که برق را کشف کرد که بود.توماس الوا ادیسون از کجا میدانست اختراع بسیار مهمش چه طور استفاده میشود؟در راه روشن کردن چراغ های صلح یا اغاز شماره معکوس یک راکت جنگی؟مخترع تلفن،گراهام بل از کجا میدانست اختراعش چه طور استفاده میشود؟برای فرستادن دستور حرکت کاروان صلیب سرخ به یک کشور مصیبت زده یا حرکت ارتشی بزرگ برای جنگ؟کسی نمیداند.خیلی از مخترعان قصد و نیت خوبی داشتن.مثلا الفرد نوبل که پایگذار جایزه ی نوبل بود شاید اصلا نمیدانست مردم را غیر مستقیم به سراغ کار های خوب و صلح امیز و مفید میکشاند!!!کسی چه میداند؟شاید شما هم یکی از ان مخترعان معروف باشید!!!
